همه چیز در مورد قنات
……::::::::::در مورد قنات چي ميخواي بدوني؟::::::::::……….
مقدمه
تازه واردي كه قدم به فلات ايران ، به مراكش و يا واحه هاي صحرا ( شمال آفريقا) مي گذارد با رديفي از دهانه ها مواجه مي شود كه مناطق خشك كوهپايه ها را طي مي كند تا به نقطه اي سبز و خرم كه هميشه يك روستا و گاه يك شهر است برسد . اگر كنجكاوي به خرج دهد و به بررسي ادامه دهد درخواهد يافت كه اين سبزي و طراوت ناشي از همان دهانه چاههايي است كه بوسيله دهليزهايي زيرزميني آب را به سطح زمين جاري مي سازد و در ايران قنات ناميده مي شود .كه به عنوان يك فناوري جديد ،پديده اي فرهنگي- باستاني است كه صدها سال نقش موثري در عمران ، آبادي و احياي اراضي مناطق خشك و نيمه خشك داشته وحفر آن يكي از برجسته ترين كارهاي مهندسي در جهان قديم و معاصر محسوب مي شود.بنابر مطالعات تاریخی هستههای اصلی شکلگیری نخستین تمدنهای بشری در کنار منابع آبی بودهاند و از این دست تمدنها کم نیستند و میتوان به تمدنهای بینالنهرین و ماورالنهر و تمدنهای حاشیهی رودخانههای نیل و سند و گنگ اشاره کرد.
در همین ابتدای بحث این نکته پرواضح است که آب و دسترسی به آن از جملهی ابتداییترین نیازهای بشر برای ادامهی حیات خویش است. لذا ذهن خلاق بشر در طول تاریخ به شیوههای گوناگون به کشف راهحلهای بدیع و خلاقانهای برای رفع این نیاز دست یافته است. به هر کدام از این دستآوردها که بنگریم شاهد نبوغ، آگاهی، پشتکار، درایت و عشق به سرزمین هستیم. حفر کانالهای عظیم، انتقال آب به وسیلهی جویهای درارتفاع در امپراطوری روم، آبرسانی توسط لولههای سفالین در دورههای پیش از تاریخ و همچنین ابداع فنآوری قنات را میتوان از نمونههای برجستهی دستیابی به علوم مهندسی در دوران تاریخی ذکر کرد. بشر در آن زمان با احاطه و شناخت بر علوم هواشناسی و خاکشناسی، علم مسّاحی و نقشهبرداری، علم نیارش سازه (استاتیک) و فن ساخت و ساز، موفق به بهوجود آوردن دستآوردهایی شده که در حال حاضر نیز با وجود امکانات بسیار پیشرفته چندان سهلالوصول نمیباشند.
اجداد ما آبهاي شيرين دامنهی كوهستان را با كمك فن قناتسازي كه روش ابداعي خودشان بوده به حاشيهی كويرها بردهاند تا شرایط سخت و نامناسب محیط زیست خویش را برای زندگی بهتر و مناسب برای کشاورزی که از اصلیترین شیوههای زندگیشان بود تغییر دهند.
تعرف و واژه شناسی قنات
كانال زيرزميني حفر شده توسط انسان كه جهت جمعآوري آب شيرين و انتقال آن به سطح زمين براي مصارف كشاورزي، انساني و دامي ايجاد شده است را در ايران و آسياي ميانه قنات و كاريز و در كشورهاي عربي فقره ميگويند. كاريز كلمهاي پارسي و قنات كلمهی پارسي معربشده است. در ایران خاوری و افغانستان و آسیای میانه واژهی کاریز بیشتر کاربرد دارد و در ایران باختری واژهی قنات. قنات خود عربیشدهي کنات فارسی است که از ریشهی فعل کندن گرفته شده است.
عدهاي قنات را در لغت به معناي نيزه معني كردهاند که جمع آن، قنوات، قنيات و قني است، كه بعدها، به معناي كانال و مجراي آن و معادل كاريز به كار رفته است، عدهاي نيز آن را از كلمهی پهلوي كانيكه برگرفته از كانال و فعل كن و كندن ميدانند كه به زبان عربي رفته و معرب شده است. اين كلمه در زبان آكدي و آشوري به شكل قانو، در عربي به صورت قنا و قانو و در لاتين، به صورت كانال ديده ميشود و در زبان پهلوي نيز به شكل كهس به كار رفته است و معادل فارسي امروزي آن، كلمه كاريز و كهريز است.
قنات ازنقطه نظر يك تعريف فني ، به مجرايي گفته مي شود كه در زيرزمين و با شيبي مناسب از طرف دشت به كوهستان حفر مي شود يا بالعكس تا سفره هاي آب را قطع و آب آنها را جمع كند . به عبارت ساده تر مجرايي زيرزميني است كه آب منابع زيرزميني را به سطح منتقل مي كند و علاوه بر كاركردهاي مهم اقتصادي ، اجتماعي ، كاركردهاي فرهنگي و مديريتي را نيز براي جامعه به دنبال داشته است .
حفر قنات از ابداع ايرانيان است و سنت و ميراث ماندگار اين مرز پرگهر نيز مي باشد . ايرانيان ساليان سال با آب قنات زندگي كرده اند و ادامه حيات داده اند و همچون فرزندان خود آنرا گرامي و دوست مي دارند.
قنات روش بسيار مهم براي انتقال و استحصال آب در طول قرنها براي بشر بوده و است اين سازه ابداع ايرانيان است كه هماهنگي بسيار بالايي با محيط زيست دارد . اين به آن علت است كه چون جريان و انتقال آب در اين سيستم به صورت ثقلي است. استفاده از قنات باعث مي شود به صورت طبيعي سطح سفره هاي آب زيرزميني حفظ شود و پايين نيايد . در بسياري از كشورهاي دنيا از جمله چين ،اسپانيا ، آمريكا و … روي قنات تحقيقات بسيار گسترده و بالايي انجام شده است.
اسامي معادل قنات
در ايران و ساير كشورهاي جهان براي قنات بيش از ٢٧ اسم وجود دارد يا به عبارت ديگر، براي ناميدن اين شيوهی آبياري بيش از ٢٧ اصطلاح به كار برده ميشود.
اين اسامي درجنوب غربي آسيا عبارتند از:
قونات، كنانت، كونوت، كانات، خنات، خاد، كنايت، قنات، كارز، كاه ريز، كاه رز، كرز، كاكوريز، كهريز و چين آوولز.
اسامي معادل قنات در آفريقاي شمالي:
فوگارا (فقره)، فقاره، فگاره، مايون، ايفلي، نگولا، ختارا، خوتارا، رتارا.
اين اسامي در عربستان عبارتند از:
فلج، افلج، فلج.
واژه هاي مربوط به قنات
نفقه :
براي تأمين و پرداخت هزينه هاي تنقيه و پيشكاركني و ساير هزينه هاي قنات بر حسب واحد سهم هر قنات مبلغي توسط متوليان قنات تعيين مي شود كه آن را نفقه گويند و مالكان قنات به تعداد سهم خود ملزم به پرداخت آن مي باشند .
حقابه :
ميزان حق شرب هر شخص از آب قنات را حقابه گويند .
مقني :
به شخصي كه براي حفر قنات مهارت داشته باشد مقني گويند .
گل كش ـ چرخ كش :
به شخصي مي گويند كه خاك و مواد حاصل از لايروبي و كندن پيشكار حفرقنات را از قنات خارج مي كند .
لاشه كش :
به شخصي كه مواد حاصل از لايروبي و كندن پيشكار و حفر راهرو قنات را تا محل ميله قنات در داخل راهرو قنات حمل مي كند لاشه كش گويند .
دست چرخ :
به مجموعه افراد لازم براي انجام عمليات قنائي شامل مقني و گل كش و لاشه كش مي گويند .
واژه هاي مربوط به ساختمان قنات :
مظهر :
محل ظهور و آشكار شدن و به جريان افتادن آب بر روي زمين را گويند .
اهرو مجرا :
كانالي كه مقطع آن به شكل نعل اسب است و در داخل زمين در جهت شيب حفر شده و با شيبي ملايم استمرار جريان آب را در داخل قنات تضمين مي كند .
خشكان ـ خشكه كار ـ خشكون :
به قسمتي از راهرو قنات حدفاصل بين منطقه آبدار يا زه آب قنات تا مظهر گفته مي شود و هرچه از عمر قنات بگذرد نوعاً به طول آن اضافه مي شود.چنانچه قنات در منطقه اي قرار داشته باشد كه سطح آبهاي زيرزميني آن مرتباً كاهش يابد موضوع افزايش طول خشكه كار كاملاً درآن مشهود خواهد بود .
ترون ـ تره كار :
به قسمتي از راهرو قنات گفته مي شود كه آب به داخل مجراي قنات تراوش مي كند و ميزان آبدهي قنات بستگي به ميزان تراوش و طول ترون قنات دارد .
پيشكار :
آخرين جبهه اي كه در قسمت انتهايي قنات و در لايه آبدار قرار داشته و به منظور دسترسي به منابع آب بيشتر مورد حفاري واقع مي شود پيشكار ناميده مي شود و اين بخش پس از حفاري به عنوان ترون قنات تلقي مي گردد .
ميله قنات :
به چاههاي حفر شده در طول مسير قنات گفته مي شود كه عمق آنها هرچه به مادرچاه نزديكتر شود افزايش مي يابد.اين چاهها به منظور تخليه خاك حاصل از كندن راهرو قنات و پيشكار و هدايت جريان هوا به داخل قنات حفر شده و فضاي مناسبي براي انجام امور مربوط به قنات و لايروبي آن محسوب مي شود . فاصله دو ميله چاه از يكديگر با توجه به عمق قنات و ميزان جريا ن هوا در داخل قنات تعيين مي شود .
پشته :
حدفاصل بين دو ميله قنات پشته ناميده مي شود .
كوارـ كدوارـ كهريز (كنبارـ كنوار) :
خاكهاي حاصله از حفر ميله و راهرو و پيشكار قنات و لاي و موادي كه در اثر عمليات ايجاد و نگهداري و توسعه قنات پس از خروج ازميله قنات در اطراف ميله به صورت مخروط ناقص انباشته مي شود كدوار يا كهريز و يا كوار و كنبار (مشتق از دو كلمه كن از ريشه كندن و بار به معني انبار و انباشتن و تلنبار كردن) ناميده مي شود .
پوكه :
راهرو قنات اعم از خشكه كار يا ترون كه از حيز انتفاع خارج شده و به صورت راهرو خشك و جدا از مسير عبوري قنات قرار مي گيرد پوكه ناميده مي شود .
طوقه ـ دوري :
به شكل طوق در ميله قنات و به عرض حدوداً 20 تا 30 سانتيمتر و به ارتفاع 40 تا 50 سانتيمتر ايجاد مي شود و به منظور مسدود كردن ميله قنات و حفاظت ازريزش ميله قنات ايجاد مي گردد. در سطح زمين جهت جلوگيري از ريزش ميله قنات و در وسط ميله جهت كمرگير كردن و بعضاً در فاصله كمي از راهرو قنات جهت كمرگير كردن استفاده مي شود .
طوقه چيني :
جهت جلوگيري از ريزش دهانه ميله قنات در قسمت طوقه با مصالح مقاوم از قبيل آجر، سنگ با ملات مناسب مي سازند .
كمرگير :
جهت جلوگيري از ورود سيلاب و ماسه بادي ويا هر شي ديگري در داخل راهرو قنات در مناطقي كه احتمال بروز چنين خسارات به قنات مي رود، بسته به عمق ميله قنات و نوع زمين در فاصله چند متري در سطح زمين در محل طوقه ايجاد شده با سنگ ويا آجر و ملات مناسب دهانه ميله قنات مسدود مي شود.اين عمل را كمرگير كردن گويند.
مادرچاه :
به آخرين ميله قنات كه در انتهاي پيشكار است گفته مي شود.مادرچاه با حفر پيشكار به ميله قنات تبديل مي شود.به گونه اي كه هميشه آخرين ميله موجود در محدوده انتهائي قنات به عنوان مادرچاه شناخته مي شود.
كف شكني :
هنگامي كه از لغت كف شكني در قنات استفاده مي شود منظور همان پساكني است و چنانچه اين واژه در مورد چاه استفاده شود منظور افزايش عمق چاه است.
بغل بر :
در اثر عوامل مختلف كه راه عبور آب در قنات مسدود مي شود و امكان باز نمودن مسير قبلي وجود نداشته باشد مسير انحرافي از پائين دست محل خرابي ايجاد و در بالادست محل خرابي به مسير اوليه هدايت مي شود.اين راهرو جديد را بغل بر مي گويند.
تنوره :
به شكل قيف است و عوماً بين 5 تا 7 متر عمق دارد. قطر دهانه بالايي آن بين 1 تا2 متر و قطر پائين آن خيلي كمتر است و داراي روزنه هاي كوچك در قسمت انتهايي براي عبور آب مي باشد.سيستم تنوره به نحوي طراحي مي شود كه تنوره هميشه پر از آب است و آب در قسمت روزنه با فشاري كه بستگي به عمق تنوره دارد به چرخ آسياب وارد و موجب چرخيدن چرخ آسياب و در نتيجه سنگ آسياب مي شود .
لاي (لايروبي ـ تنقيه) :
رسوباتي مانند گل ولاي كه بر اثر عوامل مختلف در داخل قنات ايجاد مي شوند را لاي گويند و عمل تخليه لاي هاي موجود را لايروبي و يا تنقيه گويند .
بغل تراشي :
به عمل افزايش عرض راهرو قنات بغل تراشي گويند .
حريم منابع آب :
در منطقه آبده قنات به شعاع تأثير منابع آب تا آنجا كه اثر سوء بهره برداري از منابع آب مجاور رفع شود حريم آبي گويند .
حريم ميله قنات :
به محدوده اي گفته مي شود كه جهت عمليات لايروبي و حفاظت از ميله لازم است و ميزان آن به اندازه كلنگ انداز است.
حريم راهرو :
در مناطقي كه عمق قنات كم است به فاصله اي از محور راهرو قنات گفته مي شود كه تأسيسات و عمليات ساختماني و زراعي موجب تخريب قنات مي گردد .
اصطلاحات رايج در قنات
كوره قنات ( نقب ) : مجراي افقي كه در آن آب جريان دارد
ميله چاه : چاهك هايي كه براي خروج خاك حفاري و تهويه قنات احداث ميشوند
مظهر قنات : نقطه اي كه آب از قنات خارج و در سطح زمين جريان مي يابد
مادر چاه : آخرين چاه قنات كه پر آب ترين آن هم باشد
سنگ كف : لايه نفوذ ناپذيري كه سفره در روي آن جمع ميشود
خشكه كار ( هرنج ) : آن قسمت از كوره قنات كه خشك بوده و از ديوار آن آب تراوش مي كند
تر كار ( آبكان ) : بخش آبده كوره قنات
پشته : فاصله بين دو ميله چاه
ساقبند : سنگ چيني در ديواره و سقف كوره در ناجيه اي كه شني بوده و احتمال ريزش داشته باشد
سر شكاف : گاهي سقف قسمت پاياني كوره تا مظهر قنات را برميدارند كه مثل كانال روباز است
زيرسوبالاسو: گاهي كوره قنات در دو افق فوقاني و زيرين در دو سفره حفر گرديده و سپس به يكديگر مي پيوندند
گلوبند : اگر ميله اي از قنات در كف رودخانه يا مسيلي قرار گيرد براي جلوگيري از ورود سيل در داخل قنات از طريق اين ميله . لازم است انتهاي ميله در روي خاك بسته شود .
بغل بر : وقتي خطر ريزش سقف و يا ديوار هاي كوره وجود داشته باشد . مسير قنات را منحرف كرده و در رسوبات جديد حفر ميكنند
كف زني : وقتي آبدهي قنات كافي نباشد . كف قنات را 20 الي 30 سانتيمتر كف زني ميكنند
پوكه قنات : بخش متروكه و غير قابل استفاده از كوره قنات
سينه كار : مقطع قائم كوره در حال حفاري را گويند
دستك : كوره انحرافي از كوره اصلي
ليس آب : محل اتصال خشكه كار به تره كار
ملغ ( سارت ) : رسوبات كربنات كلسيم در كناره و محل داغ آب كوره
ماسوره : سوراخهايي كه آب از آنها داخل كوره مي ريزد
شق : شكافهاي داخل ديواره هاي قنات
افراز : شيب سطح زمين
تاریخچه قنات
پژوهشگران بهاتفاق معتقدند كه بهرهبرداري از قنات ابتدا در ايران صورت گرفته و در دورهی هخامنشي توسط ايرانيان به عمان، يمن و شاخ آفريقا نيز راه يافت سپس مسلمانان آن را به اسپانيا بردند. مهمترين و قديميترين كاريزها در ايران، افغانستان و تاجيكستان وجود دارد.در حال حاضر در ٣٤ كشور جهان قنات وجود دارد ولي چهلهزار قنات فعال موجود در ايران چند برابر بيشتر از مجموع قناتها در ساير كشورهاي جهان است. مهمترين قناتهاي ايران در استانهاي كويري خراسان، يزد، كرمان، مركزي و فارس وجود دارد.
قنات يا كاريز يكي از شگفتانگيزترين كارهاي دستهجمعي تاريخ بشري است كه براي رفع يكي از نيازهاي مهم و حياتي جوامع انساني، يعني آبرساني به مناطق كم آب و تأمين آب شرب انسان، حيوان و زراعت و با كار گروهي و مديريت و برنامهريزي به وجود آمده است. اين پديدهی شگفتانگيز آبرساني از ديرباز و از عصر آهن بهعنوان يكي از منابع تأمين آب شرب و كشاورزي در مناطقي كه با خطرات خشكسالي در فلات ايران روبهرو بودهاند، نقش كليدي و مؤثري در نظام اقتصادي و حيات اجتماعي كشور داشته و موجب شكوفایي اقتصاد كشاورزي و ايجاد كار و فعاليتهاي متعدد شهري و روستایي و باعث آرامش مردم بوده است. به گواه تاريخ، و كشفيات باستانشناسي اين فنآوري مهم از ابتكارات ويژهی ايرانيان بوده و به تدريج، به ساير مناطق جهان، از جمله منطقهی اروپای غربي، شمال آفريقا، چين و حتي به بخشهايي از آمريكاي جنوبي چون شيلي راه يافته است.
تاريخ قنات در ايران بهطور مشخص، به دورهی ايران باستان و ماقبل كتابت و به عصر آهن بر ميگردد. تمدن پنجهزار سالهی شهر سوخته و تمدن هكمتانه و وجود قنات در اين شهر دليل روشني بر ساخت قنات در دورهی ماقبل هخامنشي است. يكي از قديميترين اسناد مكتوب شناخته شده كه در آن به قنات اشاره شده، شرح هشتمين نبرد سارگون دوم، (پادشاه آشور است كه در سده هشتم قبل از ميلاد ميزيسته) عليه امپراطوري اوراتور در سال ٧١٤ قبل از ميلاد مسيح است (محقق فرانسوي گوبلو به كمك يك لوح بزرگ مسي که با خط ميخي و به زبان آكادي نوشته شده، از آن مطلع شده است. اين لوح، اكنون در موزهی لوور پاريس موجود ميباشد). سارگون از كوههاي زاگرس ميگذرد و به ناحيهاي واقع در اطراف شهر اوهلو (مرند كنوني) در حدود ٦٠ كيلومتري شمال غرب تبريز در شمال درياچهی اروميه ميرسد. او متوجه ميشود كه در اين ناحيه رود وجود ندارد. معهذا ناحيهاي است كه با آبياري سبز و خرم شده، اما او از اين امر تعجب نميكند براي اين كه او در دشتهایي فرمانروایي كرده كه چنين تكنيكها يا سيستمهایي از حداقل دو هزار سال پيش در آنها معمول بوده است اما آنچه كه او را شگفتزده ميكند، بياطلاعي از منشاء اين آبها بوده است. به طور قطع، سارگون موفق شد كه قنات را ببيند. به استناد كتيبهی سارگون، اورساي اول پادشاه همعصر او بوده كه اولين قنات را احداث كرده است.
متاسفانه مدرنيته اگرچه از جنبه بسياري براي بشر داراي اهميت است و براي او رفاه به دنبال داشت اما به راستي در مناطقي از اين كره خاكي نيز به علت عدم ايجاد تعامل با اين پديده شكل گرفته ، ضربات جبرانناپذيري به فرهنگ و تمدن آنان وارد شد .
متاسفانه هرچه مي گذرد قنات بيشتر به دست فراموشي سپرده مي شود . تا جايي كه بسياري از قناتها در مناطق كويري ايران نابود شده اند . اين در حالي است كه كره زمين نيز به نظر مي رسد روي گرم خود را به ساكنانش نشان مي دهد و ضرورت وجود قنات ها در آينده نظرها را به خود جلب خواهد كرد .
ساختمان و مشخصات قنات
قنات ، تشکیل شده از یک دهانه یا هرنج که روباز است و یک مجرای تونل مانند زیرزمینی و چندین چاه عمودی که مجرا یا کوره زیر زمینی را در فواصل مشخص با سطح زمین مرتبط میسازد. چاهها که به آنها در موقع حفر ، میله هم گفته میشود، علاوه بر مجاری انتقال مواد حفاری شده به خارج ، عمل تهویه کانال زیرزمینی را نیز انجام میدهد و راه ارتباطی برای لایروبی ، تعمیر و بازدید از داخل قنات نیز به شمار میرود.آغاز قنات ، همان دهانه قنات است که مظهر قنات نامیده میشود. مظهر قنات جایی است که آب از دل قنات بیرون میآید و ظاهر می شود و میتواند برای آبیاری و دیگر مصارف مورد استفاده قرار بگیرد. قسمت انتهایی قنات ، پیشکار قنات نامیده میشود که در آخرین قسمت آن ، مادر چاه قنات قرار گرفته است. قسمتهایی از قنات که با حفر آنها هنوز آب بیرون نمیآید “خشکه کار” و قسمتی که آبدار است (قسمت انتهایی) قسمت “آبده قنات” نامیده میشود.
قنات، مجرايي زيرزميني است كه آب را از نقاط بالادست به پاييندست منتقل ميكند. قناتها معمولاً از مظهر قنات يا هرنج مشخص ميشوند بعد رفتهرفته قسمتهايي را به نام پسته كه خانه به خانه هستند تشكيل ميدهند كه به ديوارهی اين پستهها ميله چاه گفته ميشود. اين اجزا سپس به مادر چاه ميرسد. در ضمن بستر قنات را كوره يا راهرو قنات مينامند كه در زمانهاي دور سنگچين بوده سپس به مرور زمان سفالي شده و بعد از سفال آجري و جديداً سيماني شدهاند. هر قنات حدود ١٠٠ تا ٢٠٠ متر حريم دارد. يعني در اين حريم قنات ديگري نميتواند حفر شود.
حفر قنات
حفر قنات معمولا از مظهر آن که همان سطح زمین است و خشک میباشد، شروع و به مناطق آبده مادر چاه ، ختم میشود. بنابراین ، اول دهانه قنات یا هرنج که خشک است و بعد اولین چاهها یا میلهها که اینها هم خشک است و آب ندارد و به اصطلاح قسمت خشک کار قنات نامیده میشود، حفر میشود. بعد کار به طرف قسمت بالا دست که همان قسمتهای آبده زمین باشد، ادامه پیدا میکند.
طول یک رشته قنات که در میزان آبدهی آن نیز موثر است، نسبت به شرایط طبیعی میزان متفاوت است. این شرایط بستگی به شیب زمین وعمیق ما در چاه دارد. از طرف دیگر هرچه سطح آب زیرزمینی پایینتر باشد، عمق مادر چاه بیشتر میشود. طویلترین قناتی که تاکنون در ایران حفر شده ، در حوالی گناباد از توابع خراسان است که 70 کیلومتر طول آن است و عمیقترین مادر چاه قناتهای ایران به روایتی 400 متر و به روایت دیگر 350 متر عمق دارد و آن مربوط به قنات “قصبه” گناباد است. مهمترین عاملی که طول قنات را مشخص میکند، شیب زمین میباشد. هرچه شیب زمین کمتر باشد طول قنات بیشتر و هرچه شیب بیشتر باشد طول قنات کمتر خواهد بود.
ساختمان هاي مرتبط با قنات
آب انبار
آجر و ملات در انواع مختلف آن اصلي ترين مصالح ساخت آب انبار بوده و از سنگ در تعداد معدودي آب انبار استفاده شده است. باديگر با هدايت باد مناسب به فضاي زير آن و گرماي هوا باعث خنكي هواي داخل شده آخر از اين روش براي خنك كردن آن آب انبار استفاده مي شده است با در نظر گرفتن جهت باد بادگير قسمتهاي مختلف آب انبار تعبير شده كه تعداد آنها از يك تا هفت بادگير در نوسان است .
مخزن آب انبار محل انبار كردن آب و اصلي ترين عنصر در شكل گيري آب انبار است . شكل مخزن در آب انبارهاي روستائي مدور يا چهارگوش بوده است . تعداد بهترين شكل مخازن آب انبارهاي شهري روستايي داير مي باشد حجم حاصل يا استوانه ايست يا مخروط ناقص . ارتفاع مخزن 15-16 متر مي رسيده است . دسترسي به آب آب انبار بوسيله پلكان يا بوده است . تعداد پله هاي يك آب انبار با ارتفاع مخزن تغيير مي كرده است . پاشير محل قرار گرفتن شير بزرگ برنجي متصل به مخزن است شكل آن به صورت يك نصف هشت گوش يا چهار گوش مربع است . اين فضاي كوچك داراي سكوهايي براي نشستن در دو طرف پاشير ، حفره اي بارپوش سنگي يا فنري كه براي حرز آبها و انتقال آب به كانالهاي زير زميني كار برداشته درمواردي هم يك هواكش كوچك در سقف تعبيه شده است .
پاياب
پاياب سازه اي است براي دسترسي آسان انسان به گذرگاه زير زميني آب قنات و عبارتست از كوره اي به صورت مورب كه از سطح زمين به قنات گشوده شده و با پله هايي به كوره وصل مي شود در اردستان بعضي از قناتها در طول مجراي زير زميني خود چندين پاياب دارند كه تعدادي خانوادگي و تعدادي براي استفاده همگان است . تامين آب آشاميدني ،تجديد وضو ، شستشوي لياس ، آرام بخشي و تامين آسايش … از جنبه هاي كاربرد پاياب مي باشد . محيط پاياب به علت ويژگي ساختمان زير زميني و مجاورت با آب كاريز در تمامي فصول سال تقريبا دماي ثابتي حدود 28و29 درجه مي باشد . پاياب واژه اي است فارسي و حداقل تاريخي هزار ساله دارد .
در مكانهايي كه عمق قنات اجازه ظهور آب به سطح زمين را نمي داده مجبور به ساخت پاياب شده اند . بايد توجه داشت كه پاياب علاوه بر دسترسي به آب قنات محيطي بسيار خشك بوده است . ساختار پاياب افزون بر مشكلات خاص خود همچون حفر سير پلكان طولاني آن در دل زمين و اتاق و يا فضاي خاص آن نياز به خاكبرداري زياد بخصوص در فضاي ياد شده داشته همچنين مستلزم حفر كانالهاي جديد از قنات به پاياب بوده است .
پايابها به لحاظ عملكرد خود براي دسترسي به آب قنات معماري پيچيده اي ندارد فضاي اصلي پاياب داراي يك اتاق با پلان به شكلهاي چهارگوش و هشت گوش ساخته مي شده است . در كف پاياب يك حوض است اين حوض مدور يا چند وجهي داراي حفره هايي است كه آب نهر قنات را از يك طرف به داخل آن مي آورد و از طرف ديگر خارج مي كند اين حوض معمولاً گودتر از سطح كف است در بدنه عمودي پاياب انواع سكوجهت نشستن تعبيه شده است. در پايابهاي خانه ها طاقچه هايي جهت قراردادن مواد خوراكي يا اشياء ديگر در نظر گرفته شده است . همچنين با آويزان كردن زنجيري از سقف بر بالاي حوض آب سبدي به آن وصل مي شده و موادي چون گوشت را نگهداري مي كردند . پوشش پايابها از طاقهاي مقاوم است . پايابها يكانهاي زيادي دارند معمولاً در ميان مسير پاگردهايي با اتاقكي كوچك براي استراحت در نظر گرفته شده است مسير پلكان مستقيم و يا L شكل است .(پاياب مسجد جامع يزد)
محاسن و معایب قنات
سیستم استخراج در قنات طوری است که آب بدون کمک و صرف هزینه فقط با استفاده از نیروی ثقل از زمین خارج میگردد. با توجه به چاهها و قناتهای موجود ، آب قنات در مقابل آبی که از چاه استخراج میشود، ارزانتر تمام میشود. آب قنات دائمی است و در مواقع اضطراری کشت و احتیاج زراعت در مواقع حساس به آب ، قطع نمیشود. منابع آب زیر زمینی توسط قنات دیر تمام میشود و استفاده طولانی دارد، هر چند بطور دائم چه مصرف شود و چه شود، خارج میگردد. قنات دارای مزایای بسیاری زیادی است که در اینجا فقط به تعداد محدود از آنها اشاره شد.در زمینهای هموار و نواحی که آب زیرزمینی شیب کافی ندارد و نیز زمینهای خیلی سست و ماسهای امکان حفر قنات نیست. آب قنات ، بطور دائم جریان دارد و قابل کنترل نیست. روی این اصل ، مدام باعث تخلیه آب زیرزمینی میشود. در فصولی که به آب احتیاج نیست و یا احتیاج به آن خیلی کم است، امکان جلوگیری از جریان و یا کنترل آن وجود ندارد.
قنات به خاطر این که در سفرههای آب زیرزمینی کم عمق استفاده میشود و این منابع هم غنی نیست و دارای نوسان زیاد است، لذا قنات نسبت به تغییرات سطح آب زیر زمینی خیلی حساسیت دارد. در فصول گرم که گیاه به آب بیشتری نیاز دارد و نیز در فصول و سالهای خشک ، آب قنات کم میشود. قنات نسبت به چاه در مقابل سیل و زلزلهو امثال اینها آسیب پذیر است و خرابی در قناتها بعضی مواقع طوری است که احیا مجدد آنها یا ممکن نمیباشد و یا از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست.
مقالهي يك محقق فرانسوي
اشغال فلات ايران از سوي مادها و پارسها با ايجاد شهرهاي بزرگ و باشكوه همراه است مانند شهرهاي اكباتان (همدان) و پاسارگاد پايتخت قديمي امپراطور ماد كه از سوي كوروش دوم بنيان گذاشته شد. همچنين تختجمشيد كه داريوش اول آن را در نزديكي پاسارگاد به وجود آورد و به صورت پايتخت هخامنشيان درآمد. شهر راگس يا راجس (ري) در چند كيلومتري شهر ري كنوني يكي از پرجمعيتترين شهرها بود. تمامي اين شهرها با استفاده از سيستم قنات توانستد آب خود را تامين كنند و به حيات خود ادامه دهند زيرا در آن زمان رودها و يا چشمههایي بيش از امروز وجود نداشته است.قناتهاي متعددي در قلمرو فلات ايران و در عمان و مصر حفر شده است. بر اساس كاوشهاي باستانشناسي اين باور وجود دارد كه كاريزهاي ايجاد شده در نواحي جنوبي خليجفارس، خراسان، يزد و كرمان در دورهی هخامنشيان ساخته شده و قنوات قديمي قم و بسياري ديگر از مناطق ايران در عصر ساسانيان و قنوات تهران در دورهی صفويه و قاجاريه حفر شده است.
گوبلو دهها صفحه از مقاله خود را به بررسي صادر شدن فن قنات از ايران به ديگر كشورهای شرق و غرب و غيره اختصاص داده است كه در واقع نتيجهگيري كوچكي از نوشتههاي مهم اين دانشمند فرانسوي است اكتفا ميشود: اين دانشمند در نتيجهی سالها تحقيق و نيز سفر به كشورهاي مختلف و همچنين استفاده از صدها منبع، معتقد است كه خاستگاه اصلي قنات ناحيهی آذربايجان غربي ايران و ارمنستان فعلي در منطقهی معادن سرب اين نواحي ميباشد و اين فن دستيابي به آب زيرزميني، در محيط فرهنگي ايران در اوائل هزارهی اول قبل از ميلاد مسيح، اختراح شد و سپس به سرعت در ديگر نقاط كشور و در خارج از آن رواج يافت اين فن دستيابي به آب زيرزميني در سالهاي ٨٠٠ قبل از ميلاد به وسيلهی كشاورزان در داخل فلات ايران رواج پيدا كرد و از آنجا به ساير نقاط جهان گسترش يافت. به عنوان مثال حدود ٥٠٠ سال قبل از ميلاد مسيح ايرانيان، آموزش فن حفر قنات را به مصر و حدود ٧٥٠ ميلادي مسلمانان بنياميه اين فن را از آنجا به اسپانيا منتقل كردند و سپس از آنجا به مراكش منتقل شد و حدود سال ١٥٢٠ ميلادي به آمريكا به ويژه منطقهی لسآنجلس فعلي، انتقال يافت (به موجب بررسيها، آب لسآنجلس آمريكا ابتدا به وسيلهی قنات تأمين ميشده است) و در سال ١٥٤٠ ميلادي به ناحيهی پيكارد شيلي منتقل شده است. بررسيهاي گوبلو ثابت ميكند كه سيستم قنات تازه در سال ١٧٨٠ يعني در حدود ٢٢٥ سال قبل به چين شرقي (ناحيه تورفان) رسيده است.
تعریفی فنی از واژهی قنات
مجموعهاي از چند ميله و يك كوره (يا كورههاي) زيرزميني كه با شيبي كمتر از شيب
سطح زمين، آب موجود در لايه (يا لايههاي) آبدار مناطق مرتفع زمين يا رودخانهها يا مردابها و بركهها را به كمك نيروي ثقل و بدون كاربرد نيروي كشش و هيچ نوع انرژي الكتريكي يا حرارتي با جريان طبيعي جمعآوري ميكند و به نقاط پست تر ميرساند. به عبارت ديگر، قنات را ميتوان نوعي زهكش زيرزميني دانست كه آب جمعآوريشده توسط اين زهكش به سطح زمين آورده ميشود و به مصرف آبياري يا شرب ميرسد.
چند نمونه از قناتهای ایران
در حال حاضر عميقترين قنات ايران، قنات قصبهی گناباد است با حدود ٣٤٠ متر عمق مادر چاه آن، و طولانيترين قنات در منطقهی يزد قرار دارد با طول ١٠٠ كيلومتر. قنات قصبهی گناباد پيشينهی تاريخي ٢٥٠٠ ساله دارد و بيش از دو هزار هكتار از اراضي كشاورزان اين شهرستان را به صورت سنتي آبياري ميكند. در قنات قصبه با ٣٣١٣٣مترطول، ٣٤٠ مترعمق و ٤٧٠ حلقه چاه كه در دوران هخامنشيان و يا قبل از آن حفر شده است با يك محاسبهی سرانگشتي ميتوان گفت ٥٦ هزار تن خاك و سنگ براي حفر مادر چاه و چاههاي عمودي اتصالي و كانال افقي سراسري توسط كارگران و مقنيان جابهجا شده است و جابهجايي اين حجم خاك بدون ترديد كمتر از عظمت اهرام مصر نيست. قنات قصبه به عنوان عميقترين قنات دنيا، ميراث فرهنگي و تمدني عظيمي است و بدون شك يكي از عجايب تمدن بشري به شمار ميرود. قنات قصبه از نظر طولي (٦٠ كيلومتر) دومين قنات ايران بعد از قنات زارچ يزد محسوب ميشود و پرآب ترين قنات منطقهی كويري است.
پرآبترين قنات ايران، قنات اكبرآباد فسا است و قديميترين قنات ايران، قنات ابراهيمآباد اراك ميباشد و عجيبترين قنات ايران، قنات دوطبقهی مون اردستان است كه حدود ٨٠٠ سال پيش احداث شده است. اين قنات چاههاي مشترك ولي مادر چاهها و مظهر متفاوت دارد. قناتهاي تهران و ري كه دشت ورامين را آبياري ميكردند تا ٣٠ سال قبل جزء پرآبترين قناتهاي دنيا بودند ولي در ٢٠ سال گذشته به دليل تخريب مادر چاهها و عدم لايروبي از رونق افتادهاند.در تهران حدود ٣٠٠ قنات وجود دارد كه بعضي از آنها يكديگر را به صورت ضربدري قطع ميكنند قناتهاي تهران در منطقهی محمود آباد به دليل خاكبرداريهاي زياد كورهپزخانهها و به دليل عمق كم، به صورت روباز مسير خود را تا ورامين ادامه ميدهند. يكي ديگر از قناتهاي جالب و قديمي ايران قنات كيش ميباشد كه در سال ١٣٧١ كشف شد. قنات دو هزار ساله كيش با شهر زيرزميني ساخته شده در آن از مكانهاي ديدني كيش است. در مسير اين قنات، چاههايي به چشم ميخورد كه در گذشته براي لايروبي قنات حفر شده بود. تاکنون ٢٠٠ حلقه از این چاهها در مسیر قنات شناسایی شده است که فاصلهی هر کدام از یکدیگر به ١٤ تا ١٦ متر میرسد. سقف قنات را لایههای مرجانی به ضخامت ٢ تا ١٥ متر و لایههای زيرين قنات را خاك نفوذناپذير مارني تشكيل ميدهد كه اين خاصيت باعث شده است تا آب باران پس از نفوذ از لايههاي مرجاني در عمق نفوذناپذير زمين تشكيل سفرههاي آب زيرزميني را بدهد. چهار كيلومتر از مسير اين قنات تاكنون حفاري و لايروبي شده است و هم اكنون در عمق ١٥ متري اين قنات شهري زيرزميني با كاربري سياحتي و تجاري در حال ساخت و تكميل است.
در حال حاضر در ايران حدود ٤٠٠٠٠ قنات به طول ٢٧٢٠٠٠ كيلومتر وجود دارد كه فقط در استان خراسان ٧٢٣٠ رشته قنات با آبدهي ١٨٥٠٠٠٠٠٠٠ سانتي متر مكعب در ثانيه وجود دارد يعني ٩ برابر ذخيرهی سد كرج و ١٤٠ برابر ذخيرهی سد طرق. در تهران، دست كم ٣٠٠ رشته قنات شناخته شده، خفتهاند كه طول بعضي از آنها به ١٨٠٠٠ متر ميرسد.
توزيع جغرافيايي قنات در ايران
در تمام استان ها قنات وجود داشته ولي تعداد آنها در مناطق خشك و كويري بيشتر است كه معروف ترين آنها عبارتند از :
استان خراسان: قنات بيدخت ، قنات صالح آباد ، قنات كيخسرو و قنات سناباد .
استان كرمان : قنات حشوئي ، قنات كرمان ، قنات ماهون ، قنات پاي كم ، قنات رشيدي ، قنات سبحان آباد ، قنات گردون و قنات جوپار .
استان يزد : قنات اشكذر ، قنات مهدي آباد رستاق ، قنات مهدي آباد حومه ، قنات دولت آباد يزد ، قنات جلال آباد ، قنات صدر آباد ، قنات حسن آباد مهريز و قنات يعقوبي .
استان آذربايجان شرقي : قنات داغ چشمه، قنات وكيل ، قنات چشمه حمام، قنات
حسن آباد ، قنات بره خوني ممقان، قنات كلانتر، قنات چوب سيخ ، قنات چهرم و قنات
كربلايي محمد .
استان اصفهان : قنات ارونه اردستان ، و قنات دو طبقه مون اردستان .
توزيع جغرافيايي قنات در جهان
محققان و نويسندگان ، وجود قنات را در بيش از 34 كشور جهان تأييد كرده اند و بعضي از آنها درباره تعدادي از قنوات مطالب مشروحي نگاشته اندكه تنها به ذكر اسامي قاره ها و كشورهايي كه وجود قنات در آنها گزارش شده است ، اكتفا مي شود .
قاره آسيا :
در كشورهاي اردن ، افغانستان ، امارات متحده عربي (شيخ نشين ابوظبي) ، بحرين ، پاكستان ، تركيه، جمهوري خلق چين (تركستان شرقي يا شين جيانگ) ، سوريه،تركستان روسيه ، عراق ، عربستان ، عمان ، فلسطين ، كامبوج ، هندوستان و يمن قنات وجود دارد .
قاره آفريقا :
در كشورهاي الجزاير، تونس ، صحرا ، ليبي ، مراكش و مصر قنات وجود دارد .
قاره اروپا :
در كشورهاي آلمان ، انگلستان ، اسپانيا، ايتاليا، چكسلواكي ، قبرس و فرانسه قنات وجود دارد .
قاره آمريكا :
در كشورهاي پرو ، شيلي و مكزيك قنات وجود دارد .
ابزار و وسایل جهت حفر قنات
چرخ چاه
چرخ چاه اصليترين ابزار براي حفر چاه، حفر قنات و لايروبي قنات است زيرا بدون آن امكان كشيدن بار از ته چاه و دل قنات وجود ندارد. چرخ چاه ظاهراً ابزاري ساده است. اما از نظر فني پيچيدگيهاي مهمي دارد. بهخصوص چرخ چاههايي كه با آنها ميبايست خاك را از چاههاي عميق بالا كشيد. چرخ چاه در قديم تماماً از چوب ساخته ميشد اما امروزه بعضي از عناصر آن بهخصوص محور مياني لولهاي آهني است.
طناب، ريسمان
ريسمان يكي از مهمترين ابزار حفر قنات است. زيرا كشيدن خاك و در موارد استثنايي مثل موقع خطر بالا كشيدن مقني به وسيلهی آن انجام ميشود، لذا استحكام و وزن ريسمان بسيار مهم است. هر چه عمق بيشتر باشد ريسمان بايد ضخيمتر باشد و در نتيجه سنگينتر ميگردد. در يك چاه ٣٠٠ متري وزن ريسمان از وزن خاكي كه بالا كشيده ميشود بيشتر است يك ريسمان ٣٠٠ متري كه حداقل ١٥٠ كيلو وزن دارد حداقل ٣ برابر وزن خاكي است كه ميشود با آن بالا كشيد.
دلو
دَلو (كه به فتح دال و سکون لام و واو تلفظ ميشود) ظرفي لاستيكي همانند سطل با بدنهای بلندتر از آن است با دستگيرهی فلزي كه درزهاي آن معمولاً بهوسيلهی ميخ دوخته شده و از وزن زيادي برخوردار است. دلو لاستيكي از تيوپهاي بزرگ و يا از لاستيك نازك شدهی تراكتور ساخته ميشود. معمولاً اين دلوهاي بزرگ و سنگين براي چاههايي است كه با دينام خاك از چاه كشيده ميشود. اينگونه دلوهاي سنگين در چرخ چاه دستي كاربرد چنداني ندارد.
درقديم دلو از پوست گوساله يا بز ساخته ميشد. دلو پوستي از دلوهاي لاستيكي وزن كمتري داشت و كشيدن آن نيز در كف قنات با سهولت بيشتري همراه بود. دلو پوستي يا از ابتدا از پوستهاي دباغيشده و آمادهشده ساخته ميشد و يا از مشكها و انبانهاي كهنه و فرسودهاي بود كه دوباره مورد استفاده قرار ميگرفت. دهانهی دلو گشاد بوده و براي باز نگاه داشتن آن از چوب انار، يك حلقهی دايره، معروف به چمبره ساخته ميشد و در جوف دهانه قرار ميگرفت. به دو سمت دهانه نيز دو سر طناب كوتاهي بسته ميشد كه نقش دستهی دلو را داشته و در وقت نقل و انتقال آن مورد استفاده قرار ميگرفت.
كلنگ و بيلچه
اين دو ابزار از جمله وسايل ضروري مقنيان است. بيلچه در همه حال تقريباً يكسان است اما نوع كلنگ به تناسب فضاي كار و جنس خاك فرق ميكند. در اوايل كار و جهت كندن خاكهاي سست، كلنگ سبك آهني كارساز است. اما زماني كه مقني بخواهد در لايههاي سفت و محكم مثل كنگلومرا كار كند يا تونلی را از رسوبات آهكي معروف به تورس عبور دهد نياز به كلنگ فولادي و سنگين دارد تا نوك يا نيش كلنگ خم نشود و وزن زياد كلنگ باعث وارد آمدن ضربهاي محكم شود. در بعضي موارد كلنگ به تنهايي كارساز نيست بلكه به قلم و پتك نيز نياز است و آن هنگامي است كه بخواهند در ميان سنگ يا لايههاي بسيار محكم و متراكم پيش بروند. بيلچه هم داراي دستهی كوتاه چوبي است و تنهی اصلي آهني بيلچه هم كوچكتر از بيلهاي معمولي است. بيلچه دم كار مقني معمولي است اما هرگاه دلوكش بخواهد مقدار زيادي خاك را از دم كار عقب بكشد ترجيح ميدهد كه از كج بيل استفاده كند. تفاوت كج بيل و بيل معمولي در اين است كه بدنهی كج بيل از ناحيهي شانه برگشته و نسبت به امتداد دسته نزديك به نود درجه انحنا دارد. كج بيل نيز داراي دستهی كوتاه ميباشد.
چراغ
معمولاً داخل قنات تاريك است و نقش چراغ بسيار تعيين كننده است در گذشتههاي دور براي روشنايي كورهها و داخل چاه قنات از چراغ روغني يا پيهسوز استفاده ميكردند و براي پيشگيري از دم گرفتگي در آنها روغن منداب(نوعي گياه) ميريختند. البته از پيه هم ميتوانستند استفاده كنند اما مقنيها روغن منداب را بر پيه ترجيح ميدادند، زيرا بو و دم گرفتگي بسيار كمتري داشت.
چراغ روغني يا پيهسوز سفالي بود و ظاهري گلابي شكل داشت كه بهدنبال آن دستهاي تعبيه شده بود. روغن را در مخزن آن ميريختند و از پنبهی آب نديده فتيلهاي ميپيچيدند و در آن قرار ميدادند و سر فتيله را بر روي زايدهی ناودانيشكل ميگذاشتند و آن را شعلهور ميكردند. روغن به مرور جذب فتيله شده در سر فتيله با نور زرد رنگي ميسوخت.
چند نفر در امر حفر قنات با هم همكاري ميكنند؟
يك گروه مقني به ٥ نفر تقسيم ميشوند. كلنگدار يا مقني كه در واقع سرگروه نيز هست و به حفر زمين ميپردازد، گلكش كه گلهاي كنده شده توسط كلنگدار را به دست گلبند ميرساند. گلبند كه گلها را به بالا ميفرستد، چرخكش كه چرخ را بالا ميكشد و پاچرخي كه سطلها را خالي ميكند. گاهي اوقات در كنار اينها يك سراستاد يا استاد مقني هم هست كه از دور بر كارها نظارت ميكند.
اين كلنگدار يا مقني به دليل حساسيت و اهميت كارش از پايگاه اجتماعي بسيار بالايي در جامعه برخوردار بوده است.هميشه قنات احتمال ريزش دارد و بيشترين خطر، كلنگدار را تهديد ميكند. به خاطر همين كلنگدارها هر وقت كه براي حفر قناتي ميروند، وصيت مينويسند و غسل ميكنند و سعي ميكنند كه لباس سفيد به تن كنند چون اگر قنات بريزد كسي نميتواند او را بيرون بياورد و آن لباس سفيد در واقع كفن آنها ميشود. به همين خاطر مقنيها هميشه از قداست خاصي در نزد افكار عمومي برخوردارند. آنها ميبايست واجد يك سري شرايط اخلاقي خاص باشند. به عنوان مثال ميبايست هميشه آدم پاك و طاهري باشد و از خصايص اخلاقي بهره برده باشد.
مقنيها چطور از وجود آب در يك نقطه در زير زمين باخبر ميشدند؟
يكي از چيزهايي كه باعث ميشود مقني به وجود آب پي ببرد روييدن علفهاي مخصوصي هستند كه اگر جايي سبز شوند نشان ميدهند ريشهشان در آب است. وقتي مقنيها مادر چاه را حفر ميكنند دقيقاً جاي آن را ميدانند. شروع حفر قنات نيز از مظهر قنات است. آنها براي اينكه بفهمند تا چه حد مسير را درست حفر ميكنند هميشه به پشت سر خود توجه ميكنند اگر نور را در پشت سرشان ديدند بدان معني است كه درست حفر كردهاند در غير اين صورت متوجه ميشوند كه راه را اشتباه رفتهاند.
كاربردهاي گوناگون قنات و كاريز در ايران و جهان
با توجه به منابع متعدد ايراني و خارجي مشخص ميشود كه قنات از جنبههاي گوناگوني مورد توجه واقع شده و كاربردهاي فراواني دارد. عمدهي كاربردهاي گوناگون انواع قنات در ايران و جهان عبارتند از:
• تأمين آب شرب انسان و دامها و مصارف كشت و كار كه حيات و بقاي انسان بدان وابسته بوده است. در استان خراسان و حتي در همين منطقهی گناباد و قهستان در كتب سياحان و جغرافينويسان از آباديهاي زيادي نام برده شده كه امروزه هيچ آثاري از آنها وجود ندارد. علت اصلي رها شدن اين روستاها وابستگي آنها به آب قنات و سپس خشك شدن آن بوده است. البته در بعضي موارد زلزله و شيوع بيماريهاي مسري مانند طاعون نيز عامل متروك شدن روستاها بوده است. در بسياري از موارد خشك شدن قنات منجر به جابهجايي روستاها ميشود، مثلاً در زيبد منطقهی قنات كهنه و حمام كهنه وجود دارد كه نشان ميدهد اين ده در يك دوره در منطقهی موسوم به پاي چنار استقرار داشته است و در دورهی ديگر در منطقهي پاي قلعه و خود قلعه نيز ابتدا قلعهاي با ديوارههاي گلي بوده است و سپس در دورهي ساساني بر روي بقاياي قلعهي گلي قلعهي نو با سنگ بنا نمودهاند اين جابهجاييها همگی بهخاطر نزديك شدن به سرچشمهی قنات بوده است و اين وابستگي مردم را به قنات ميرساند.
• شيرين كردن اراضي با احياي قنوات: قناتها نه تنها باعث استخراج آبهاي زيرزميني ميگردند بلكه اين سيستم باعث شيرين كردن اراضي شور ميشود.
• تامين آب شيرن در جزاير مناطق گرمسير مانند جزاير خليجفارس.
• تغذيه مصنوعي لايههاي آبدار زيرزميني به روش مهار قنوات.
• آباداني كويرها توسط قنوات.
• تعادل زيستي توسط قناتها.
• كاركردن آسيابها با قناتها.
• نقش هميارها و تعاونيهاي سنتي ايجاد شده به وسيله قنات.
• سيستم قنات به عنوان عاملي براي جلوگيري از سيلاب درون شهري.
• پرورش ماهي در قنوات.
• قنات به عنوان يك عامل موثر در ارزش املاك مزروعي.
• قنوات علاوه بر كاربرد اقتصادي براي انسان، به عنوان تنظيمكنندههاي دقيق تخليهی آبهاي زيرزميني محسوب ميشوند. اين گونه منابع با حفظ شرايط طبيعي هيدروژئولوژيك آبخوانها، در مواقع پرآبي و يا در مناطق زهدار به عنوان سرريز عمل ميكنند و در مواقع كمآبي و پرآبي به عنوان تنظيمكنندهی خروج آب و سوپاپ تنظيم عمل ميكردهاند.
زهكشي آبهاي سطحالارضي: با استفاده از سيستم قنات در بعضي از شهرهاي ايران، از جمله تهران و شيراز به دليل وضعيت توپوگرافي و تخريب قناتهاي درون شهري، سطح آبهاي زيرزميني در بخشهاي پست اين شهرها بهشدت بالا آمده و آبهاي زيرزميني درون منازل در اين مناطق پديدار شده است. در اين گونه مواقع، با حفر قنوات جديد و يا اصلاح قنوات مخروبه، آبهاي سطحالارضي را زهكشي مينمايند. كما اين كه سازمان آب تهران اقدام به حفر يك سلسله چاه در جنوب تهران نموده و آب را به مناطق شهريار و شهر ري منتقل ميكند. يكي از كساني كه به اين جنبهی قنات اهميت زيادي داده است گوبلو است. گوبلو معتقد است كه قنات، ابتدا يك فن آبياري نبوده، بلكه به طور كامل از تكنيك معدن نشأت گرفته و منظور از احداث آن جمعآوري آبهاي زيرزميني مزاحم (زهآبها) به هنگام حفر معادن بوده است. وي با استفاده از كتاب نوژيه دانشمند فرانسوي كه در سال ١٩٥٩ نوشته شده است، ثابت ميكند كه قدمت برخي معادن به ٣٣٥ سال قبل از ميلاد مسيح ميرسد و بهعلاوه نيز از ميان قديميترين و شناختهشدهترين معادن، به معادن اسپين نزديك مونس كه شكل ظاهري دهليزهاي آن، شباهت عجيبي با قناتها داشته، اشاره ميكند.
گوبلو، با استفاده از منابع ديگر در اين زمينه نيز مينويسد ترديدي نيست كه در گسترهی فرهنگي ايران، از معادن مس و احتمالاً روي موجود در كوههاي زاگرس، در جريان هزارهی دوم قبل از ميلاد مسيح، بهرهبرداري ميشده است. به نظر وي يكي از موانع اصلي در پيشرفت كار معدنچيان، وجود آب بوده و هست لذا دالانهایی براي خارج كردن آبهاي مزاحم به فضاي آزاد بيرون از معدن، حفر ميكردند كه آب بدون استفاده از هيچ نيروي فني، از دل معدن به خارج جاري ميشد. ورتايم كه معادن ايران را توصيف كرده، در نامهاي شخصي به گوبلو يادآور شده و تأكيد كرده است كه در چندين نقطه، قناتها به دهليزهاي معادن متصل شدهاند.
قناتهاي شهر تهران
پيش از لولهكشي آب در شهر تهران، آب شرب و مصرفي علاوه بر رودخانه كرج از طريق تعداد زيادي قنات نيز تأمين ميشده است. بيشتر اين قناتها وقفي، مشاع يا خصوصي بودهاند. در آغاز سلطنت رضا شاه بيش از ٥٠ رشته قنات در شهر تهران داير بوده ولي پس از سال ١٣١٠ه.ش كه آب رودخانهی كرج به تهران منتقل شد، عملاً لايروبي و مرمت قنوات به تعويق افتاد و به مرور بسياري از آنها مخروبه شدند.
.
.